رسپونک:همه افراد در زندگی به دنبال خوشبختی و شادی هستند که این شادی و خوشبختی
را معمولا با یافتن عشقی در زندگی پیدا میکنند. داستان کوتاه معنای واقعی
عشق عشقی را که موجب شادی و خوشبختی است را بیان میکند. با رسپونک همراه
باشید تا این داستان کوتاه را بخوانید.

داستان کوتاه معنای واقعی عشق
شیوانا با دو تن از شاگردانش همراه کاروانی به شهری دور میرفتند. با
توجه به مسافت طولانی راه و دوری مقصد، طبیعی بود که بسیاری از مردان
کاروان بدون همسرانشان و تنها سفر میکردند و وقتی به استراحتگاهی
میرسیدند بعضی از مردان پی خوشگذرانی میرفتند…
همسفران نزدیک شیوانا و شاگردانش دو مرد تاجر بودند که هر دو اهل دهکده
شیوانا بودند. یکی از مردان همیشه برای خوشگذرانی از بقیه جدا میشد. اما
آن دیگری همراه شیوانا و شاگردانش و بسیاری دیگر از کاروانیان از گروه جدا
نمیشد.
یک روز در حین پیادهروی یکی از شاگردان شیوانا از او سوالی در مورد
معنای واقعی عشق پرسید. همسفر خوشگذران این سوال را شنید و خود را
علاقهمند نشان داد و گفت: “عشق یعنی برخورد من با زندگی! تجربههای شیرین
زندگی را برخودم حرام نمیکنم. همسرم که در دهکده از کارهای من خبر ندارد.
تازه اگر هم توسط شما یا بقیه خبردار شد با خرید هدیه ای
او را راضی به چشمپوشی میکنم. به هر صورت وقتی که به دهکده برگردم او
چارهای جز بخشیدن من ندارد. بنابراین من از هیچ تجربه لذت بخشی خودم را
محروم نکردم و هم با خرید هدایای فراوان عشق همسرم را حفظ کردم. این میشود
معنای واقعی عشق!”

شیوانا رو به شاگرد کرد و گفت: “این دوست ما از یک لحاظ حق دارد. عشق
یعنی انجام کارهایی که محبوب را خوشحال میکند. اما این همه عشق نیست.
بلکه چیزی مهمتر از آن هست که این رفیق دوم ما که در طول سفر به همسر خود
وفادار است و حتی در غیبت او خیانت هم نمیکند، دارد به آن عمل میکند.
بیائید از او بپرسیم چرا همچون همکارش پی عیاشی و عشرت نمیرود؟”
مرد دوم که سر به زیر و پابند اخلاقیات بود تبسمی کرد و گفت: “به نظر من
عشق فقط این نیست که کارهایی که محبوب را خوشایند است انجام دهیم. بلکه
معنای آن این است که از کارهایی که موجب ناراحتی و آزردگی خاطر محبوب
میشود دوری جوئیم. من چون میدانم که انجام حرکتی زشت از سوی من، حتی اگر
همسرم هم خبردار نشود، میتواند روزی روزگاری موجب آزردگی خاطر او شود و چه
بسا این روزی روزگار در آن دنیا و پس از مرگ باشد، بازهم دلم نمیآید خاطر
او را مکدر سازم و به همین خاطر به عنوان نگهبان امانت او به شدت اصول
اخلاقی را در مورد خودم اجرا میکنم و نسبت به آن سختگیر هستم.”
شیوانا سرش را به علامت تائید تکان داد و گفت: “دقیقا این معنای عشق
است. مهم نیست که برای ربودن دل محبوب چقدر از خودت مایه میگذاری و چقدر
زحمت میکشی و چه کارهای متنوعی را انجام میدهی تا خود را برای او دلپذیر
سازی و سمت نگاهش را به سوی خود بگردانی. بلکه عشق یعنی مواظب رفتار و
حرکات خود باشی و عملی مرتکب نشوی که محبوب ناراحت شود. این معنای واقعی
دوست داشتن است.”
رسپونک